زینب چپردار |
در بسیاری از سیاستهای توسعه روستایی، بهویژه در اتحادیه اروپا، تمرکز روی چیزهایی مثل گردشگری، کشاورزی ارگانیک و حفظ میراث فرهنگی بوده است. اما تجربهی شهر کوچک مونتمورو نوو در پرتغال، مسیر متفاوتی را نشان میدهد، مسیری که بارزترین ویژگی آن، شکل گرفتن توسعه از دل جامعهی محلی و از طریق خلاقیت اجتماعیست.
این منطقه، مثل خیلی از مناطق روستایی، با مشکلاتی مثل کاهش جمعیت، سالمندی ساکنان، سطح پایین آموزش و از بین رفتن کشاورزی سنتی مواجه بوده. اما با تکیه بر ظرفیتهای خودش و با استفاده از هنر بهعنوان ابزار اجتماعی، توانسته به یک مدل توسعهی متفاوت برسد، مدلی که برخلاف تصور رایج، ثابت کرده روستا هم میتواند خلاق باشد!
مسیرهای مرسوم نوآوری را وابسته به فناوری یا سرمایه میدانند، درحالیکه در مونتمورو نوو هنر به ابزار اصلی نوآوری اجتماعی تبدیل شده است. همچنین میتوان گفت، هنر در اینجا تبدیل شد به بستری برای بازسازی روابط اجتماعی، گفتوگوی جمعی، و توانمندسازی مردم. هنرهایی مثل تئاتر، رقص، مجسمهسازی، ویدیوآرت و عکاسی، ابزارهایی شدند برای ابراز احساسات، بازخوانی حافظهی جمعی و خلق آیندهای متفاوت. از آنجایی که این نوع هنر مشارکتی و در دسترس همه است، آن را محدود به ساحت نخبهگرایانه و مصرفیش نمیکند. در این صورت خلاقیت هنری امریست که از دل مردم میجوشد.
حال سه نمونهی موفق از این جریان را بررسی میکنیم:
- صومعهی فضای زمان (The space of time )
این صومعهی قرن شانزدهمی که زمانی متروکه بود، توسط یک هنرمند پرتغالی به نام Rui Horta بازسازی شد و تبدیل به یک مرکز نوآوری در هنرهای نمایشی شد. اما نکتهی مهم اینجاست که این فضا به یک نقطهی تعامل بین هنرمندان، مردم محلی و جوانها تبدیل شد و کارکرد گستردهتری از محلی برای تمرین و اجرا به خود گرفت. در اینجا، پروژههایی شکل گرفت که در آن بچهها و نوجوانهای محلی با هنرمندان حرفهای کار میکردند، نمایش میساختند و اجرا میکردند. همین مشارکت فعال باعث شد حس تعلق، اعتماد به نفس و خلاقیت در جامعه افزایش پیدا کند. - کارگاههای صومعه (Convent workshops ):
این پروژه توسط گروهی از هنرمندان و معماران شکل گرفت و تمرکزش بر اتصال هنر با معماری، سرامیک، چاپ دستی و مهارتهای سنتی بود. اما چیزی فراتر از یک کارگاه آموزشی ساده بود. اینجا از مردم محلی دعوت میشد تا در پروژههای بازسازی ساختمانهای قدیمی، تولید آثار هنری یا حتی ساخت نان تنوری سنتی شرکت کنند. به این شکل، مردم با هنر وارد تعامل میشدند، مهارتهای فراموششدهی خود را دوباره کشف میکردند و در فرآیند احیای فضاهای شهری مشارکت داشتند. هنر اینجا تبدیل شد به پلی بین گذشته و آینده، بین سنت و نوآوری. - مزرعه فریشو دو مایو (FREINO DO MEIO FARM):
این مزرعه نمونهی خوبی از پیوند کشاورزی، هنر و اجتماع است. در این فضا پروژههایی راهاندازی شد که در آن تولید مواد غذایی محلی (مثل پنیر یا سبزیجات) با فعالیتهای هنری ترکیب شده بود؛ مثلاً برگزاری جشنهای برداشت، اجراهای محیطی در دل طبیعت یا جلسات آموزش پختوپز محلی همراه با روایت قصههای محلی انجام پذیرفت. این ترکیب باعث شد مردم احساس کنند که به تاریخ و فرهنگشان دوباره وصل شدند و کشاورزی هم از حالت صرفاً اقتصادی، به یک فعالیت فرهنگی و اجتماعی ارتقا پیدا کند.
نکتهی مهم آن است که همهی این پروژهها در فضایی شکل گرفتند که رهبری محلی باز، مشارکتی و دموکراتیک بود. در واقع تصمیمگیریها از طریق گفتوگو و مشارکت جمعی شکل میگرفت و از بالا به پایین نبود. این نوع رهبری باعث شد مردم خود را در مسیر توسعه شریک بدانند.
در کنار اینها، اندازهی کوچک شهر و نزدیکی روابط انسانی نقش مهمی بازی کرد. در مونتمورو نوو، روابط رودررو و اعتماد اجتماعی باعث شد پروژهها ریشه بگیرند. تصمیمها بیشتر بر پایهی تعامل انسانی و حس تعلق گرفته میشد، نه صرفاً فرایندهای رسمی اداری.
تجربهی مونتمورو نوو نشان داد که نوآوری میتواند از دل فرهنگ، مشارکت، حافظهی جمعی و هنر بیرون بیاید و خلاقیت فقط مربوط به طبقات خاص یا شهرهای بزرگ نیست. روستا هم میتواند خلاق باشد، اگر ابزارش را داشته باشد: هنر، فضاهای مشارکتی و اعتماد اجتماعی.
در نهایت، این تجربه ثابت کرد که هنر وقتی با جامعه گره میخوره، نهتنها زیباست بلکه تغییردهنده است؛ و میتواند راهی تازه برای توسعهی عادلانه و انسانی باز کند، درست از همان جایی که شاید کمتر کسی انتظارش را دارد.
۱۴۰۴/۰۵/۱۷
برگرفته از:
Social innovation through the arts in rural areas: the case of Montemor-o-Novo | Isabel André, | Alexandre Abreu, | André Carmo